مقدمه
آب به عنوان عنصری طبیعی، نقش فوق العاده ایی در حیاط داشته و واسطه ای است که فرایند های زیستی در آن به وقوع می پیوندد.
آب توانایی بینظیری در برانگیختن ذهن انسان داشته و به عنوان عنصری از طبیعت بی کران در طول تاریخ به طرق مختلف مورد تاکید قرار گرفته
است.مفاهیم آب و اهمیت نمادین آن در اعصار تاریخ بر محیطهای مصنوع و طبیعی انسانی و نقش محوری آن، نشان از قداست و گستره کاربرد ان
در عرصه های زندگی مردمان دارد. بدیهی است چگونگی تجلیات آب چه در مفاهیم و معانی بنیادی و اعتقادات بشری از جمله مردمان ایران زمین
و چه در کالبد همواره به دلیل کثرت کاربرد، مورد توجه بوده است.
مطالعه پیشینه شهرهای تاریخی ایران نشان می دهد، که شکل گیری ونطام دهی آنها، در جهت هماهنگی و تعادل بین محیط مصنوع، طبیعت و
نیازهای انسان بوده و کوشش مردمان این مرز وبوم با بهره گیری از قوانین طبیعی و شناخت ویژگیهای عناصر طبیعت از جمله آب نه تنها از جنبه
های مادی حیاط بخش است،بلکه از جنبه های معنوی نیز پاسخی مناسب به عواطف واحساسات روحی انان بوده است.
در گذشته که انسان آب را به عنوان یکی از اجزاء و عناصر معماری مورد استفاده قرار داد، جلوه های متنوع آن، همواره باعث تهیج وگرایش وی
به زیبایی شده است. استقرار کشور ما، در منطقه خشک ونیمه بیابانی، سبب توجه خاص پیشینیان به آب وارزش آن گردید. معماران ما، آب را در
مجموعه های خود وارد میکردند و گنجینه ای از خصوصیات فیزیکی، مذهبی و اسطوره ای را به خدمت میگرفتند، تا معماری انان از غنای بیشتری
برخوردار باشد در حقیقت عنصر آب، ما وفضای زندگیمان را دوباره به طبیعت پیوند می زد. وضعیت شهرهای کنونی، دستخوش تغیرات فاحشی
گردیده، به نحوی که امروزه، صحبت از آب، به عنوان عاملی مؤثر در معماری و طراحی فضای شهر،تجملی به نظر میرسد. در حالی که آب روای
نقش پر اهمیت خویش در تمدن و فرهنگ، ریشه در روح وروان آدمیان دارد، آبنماها وترکیبات آنها با زیبایی های طبیعت، باعث راحتی وآرامش
انسان میگردد. جریان دائمی وپویای آب رودخانه ها ونهرها، شوق حرکت را در آدمی زنده میکند.
اهداف تحقیق:
امروزه رشد جمعیت و به تبع آن افزایش نیاز به مواد غذایی، فشار مضاعفی را بر منابع آب اعمال کرده از یک سو وفاصله گرفتن معماری و شهر
سازی معاصر از اصول بنیادی معماری سنتی از سوی دیگر، شهرها، ابنیه ومنابع آب را با بحران روبرو ساخته است که بی شک شایسته مطالعه
جامعی می باشد. در این راستا در تحقیق پیشرو همت مصروف بر آن بوده که جایگاه آب در معماری وشهر سازی بازشناسی و اصول بنیادی ان
تبیین گردد. از این رهگذر با نگاهی هرمونتیک به بررسی نقش آب در فرهنگ و معماری ایران باستان پرداخته شده است. در ابتدا تصمیم بنده بر
این بود، تا در بازه زمانی گسترده تری این موضوع را بررسی کنم اما محدود بودن زمان و همچنین تلاش برای به حداقل رساندن حجم تحقیق مرا وا
داشت تا این مهم را در محدوده کوتاهتری از تاریخ بررسی کنم و دلیل انتخاب دوران باستان باز گو کردن اعتقادات و مراسمات آیینی مربوط به آب در این دوران است.
فهرست:
1- معماری کالبدی برای تقدیس آب
2- باور واعتقاد به آب
3- حرمت آب در میان ایرانیان
4- معابد منسوب به ناهید
5- معبد آناهیتا در بیشاپور
6- معماری معبد آناهیتا – بیشاپور
7- معبد آناهیتا در کنگاور
8- معماری معبد آناهیتا – کنگاور
9- معبد آناهیتا در تخت سلیمان
10- معماری معبد آناهیتا – تخت سلیمان
معماری کالبدی برای تقدیس آب:
قبل از اسلام معماری در کنار آب و در دامن طبیعت حضور خود را اعلام می کرد بدون آنکه طبیعت را مخدوش کند.« نقش آب بیشتر نقشی
تجریدی بود». نیایشگاها(معابد آناهیتا و آتشکده ها ) در کنار آب و در نهایت احترام به وجود آب شکل می گرفتند. گویی آب گذرگاه انسان برای
ورود به دنیایی دیگر است. دنیایی خالص تر که جسم قادر به گذر از آن نیست. آب واتش به طور مسالمت آمیز در کنار هم قرار گرفته و وصلت
خود را جشن می گرفتند. نمنه های ان را در آتشکده آذر گشسب وآتشکده کاریان(فیروزآباد)شاهد هستیم. آب و آتش استعاره هایی متناقض هستند و به همراه خاک وباد عناصر تشکیل دهنده هستی به شمار می روند. آب وآتش لازم و ملزم برای ادامه حیاط می باشند. هر دو هم هستی بخش و هم ویرانگر هستند.
باور واعتقاد به آب:
احترام به آب در باور و اعتقاد مردم سراسر جهان جایگاه ویژه ای دارد. ژاپنی ها معتقدند که ریزش باران در اولین روز هر سال باعث می شود که
بیماری مالاریا برای یک سال از کشور آنها رخت بربندد. در مذهب بودا، آب در حال ریزش، یادآور گذر زندگی و یک پدیده جهانی(کیهانی)
می باشد. مسیحیان برای رهایی از ناپاکی وگناهان، جسم وروح خود را در آب مقدس می شویند. بخشی از هندی ها تن خویش را برای طهارت به
رودخانه مقدس گنگ وا می گذارند. آب حیاط یا آب خضر، طبق روایات نام چشمه ای است در ناحیه ای تاریک در شمال که موسوم به ظلمات است.
آشامیدن آن آب، زندگی جاودانی می بخشد. «گویند اسکندر به طلب آن شد و نیافت، و خضر پیغمبر بدان رسید و از آن آب اشامید و جاوید گشت» (معین، 1360، صفحه 4).
نگرش ایرانیان از دیرباز نسبت به آب مانند موجودی مقدس بوده است. ایرانیان قبل از زردتشت به پاکی آب توجه داشته و درآیین زردتشت پاک نگه
داشتن آب از پلیدی ها یکی از ارکان دین بکار رفته است. و به همین خاطر یکی از یشتهای کتاب مقدس اوستا(آبان یشت)، به ایزد آب «اردویسورآناهیته» پیشکش شده است:
* میستایم آب را که آفریده اهورامزداست
* و بستایم همه آبهای پاک را که داده اهورامزداست
* ستایشگرم آب پاک سود رسان زندگی ساز را، ستایشگرم آن اردویسوراناهیته را، آن نگهبان شایسته آبهای نیالوده گیتی را، همه آبهای ناالوده وپاک
که از ابرها سرازیر شده و بر سینه زمین همچون رودها و چشمه سارها و دریاها و دریاچه ها آرام یافته اند. آرام در زمینهای هفت کشور و می پیمایند
زندگی بالنده را.
توجه به آب تا جایی است که ایرانیان معابد بسیاری به نام آناهیتا را پیشکش فرشته آب میکنند از جمله بزرگترین و مشهور ترین آنها
معبد آناهیتا در شهر کنگاور (استان کرمانشاه) و در بیشاپور نزدیک کازرون (استان فارس) می باشد همچنین آبان را به نام ایزد نگهبان آب
(ماه هشتم هر سال شمسی) می انگارند. آیات قران مجید نیز اصل حیات را دروجود آب معنی میکند؛ « وهو الذی انزل من السماء ماء فاخرجنابه
نبات کل شی»(انعام،99) و اوست از آسمان آبی فرو فرستاد و بدان هر گونه گیاه برآوردیم. « وجعلنا من الماء شی حی »(انبیا، 30.) و هر موجود زنده ای را از آب آفریدیم.
حرمت آب در میان ایرانیان:
احترام به عناصر چهار گانه طبیعی؛ آب، باد، آتش و خاک در ادبیات و اعتقادات مردمان ایران زمین ریشه ای عمیق دارد. ویژگی آب در میان این
عناصر باعث وبانی خلق فضاهای معماری قابل توجهی شده است که بازشناسی مشخصه های آنها میتواند در زندگی روزمره ی ما نقش ویژه ای را
ایفا نمایید. آتشکده های فراوان و از آتشکده فیروز آباد و تخت سلیمان، و معابد تنها نمونه هایی از بروز این اعتقاد می باشند. از نظر گاه تاریخی باید
هردوت احتمالاً قدیمی ترین سند را ارایه داده باشد: « ایرانیان در میان رود بول نمی کنند در آب تفو نمی اندازند. در آن دست نمی شویند که دیگری
آن را به کثافاتی آلوده کند. آنهااحترامات بسیاری از آب منظور میدارند»( پور داود،1347. ص، 160.). این اعتقاد و باور به تقدس آب باعث شده استکه ایرانیان احترام فوق العاده ای برای آب قائل شده و حتی در مواقعی برای جلوگیری از خشم آب برای او قربانی دهند.
معابد منسوب به ناهید:
در آغاز تحقیق بر این بود که دو معبد آناهیتا یکی در کنگاور ودیگری بیشاپور می باشد، ولی با مطالعه بیشتر مشخص گردید که معابد دیگری البته
به حدس و گمان در نقاط دیگر ایران زمین نیز وجود دارد. آنچه مسلم است به دلیل حکمرانی در سرزمینی بزرگ وجود این معابد دور از ذهن
نیست، ولی باید که باستان شناسان با تلاش پیگیر خود این گنجینه ها را از خاک بیرون آورند وزوایای زندگی و عمق اعتقادات مردم دوران گذشته
را در اخیتیار دیگران قرار دهند. از جمله این موارد میتوان گفت که: « اهمیت ناهید در زمان پارتیان به اعلی درجه خود می رسد، به طوری که
آنان،جایگاه هایی را مخصوص پرستش ناهید و مهر در گوشه کنار ایران و پایگاه های اجتماعی- مذهبی خود و در خارج از حوزه سیاسی فعلی بنیاد
می نهند. معروف است که پارتیان به نام این الهه سوگند می خورده اند»( کامبخش فرد،1368،ص110). با توجه به اسقرار هخامنشیان در فارس و
اطلاعات تاریخی به دست آمده: «معبد اصلی ناهید در استخر بود و سنت شرکت خاندان ساسانی در مراسم پرستش این الهه تا زمان شاپور اول دوام
داشت که معبدی به نام او در بیشاپور (ندیک کازرون) ساخت. نکته جالب در ساختمان این معبد مجراهای آب است که از مسافت چند صد متری به
سوی آن آورده شده است و دور و بر تالار اصلی معبد مگردد. در دوران هخامنشیان نام آناهیتا برای نخستین بار در کتیبه های اردشیر دوم در
همدان وشوش آمده و پس از اهورا مزدا و پیش از میترا(مهر) ذکر شده است. معابد آناهیتا در هگمتانه و کنگاور در زمان اردشیر دوم بنیاد نهاده
شدندتا با انجام مراسم نیایش خوشنودی الهه آبها، نعمت وبرکت فراهم شود. در دوره سلوکیان آناهیتا در جایگاه والاتری قرار میگیرد ومعابد آناهیتا دارای ارج وثروت فراوانی بودند. در دوره پارتیان نیز تثلیت اهورامزدا، ناهید و مهر پرستش می شد. ولی ناهید اهمیت بیشتری داشته است.
دو نوع از معابد در ایران باستان به نام ناهید مشهور می باشد؛ آتشکده ای که در همدان بوده و از عظمت وقدمت ان مورخان بسیار زیاد کرده اند به
طوری که محیط آن را تا 4200 قدم با عمارت های باشکوه و قدمت آن را تا زمان دومین پادشاه ماد (هوخشترا 625-575 پیش از میلاد مسیح)
ذکرکرده اند (پورداود، 1347. ص170) دیگر معبد بسیار معروف ناهید در شوش (خوزستان) است. گفته شده است: « پلینیوس (plinius) مورخ
رومی که در سال 79 درگذشت مینویسد: که در معبد ناهید شوش یک مجسمه بسیار سنگین ناهید که از طلا ساخته بودند بر پا بود. این مجسمه در
جنگ سردار رومی انطوان antonios)) بضد اشک پانزدهم (فرهاد چهارم 2-37 میلادی) به غارت رفت ». (پور داود، 1347،ص171). علاوه
بر معابد پیش گفته، سه معبد به نام ناهید یا آناهیتا در ایران زمین مشهور می باشد. این سه معبد که بنا به اعتقادات مردم ایران باستان در پاسداشت از
الهه آب و به خاطر حرمت وستایش از آب ساخته شده اند، بسار مورد توجه باستان شناسان و معماران می باشد. این سه معبد یکی به نام کنگاور در
منطقه غرب، دیگری در بیشاپور در جنوب غربی نزدیکی شهر کازرون و تخت سلیمان در منطقه اذربایجان قرار دارند. در ادامه مطلب به این سه معبد و ویژگی های معماری آنها خواهیم پرداخت.
معبد آناهیتا در بیشاپور:
بیشاپور به نام شهر وکاخ شاپور اول معروف می باشد و معبد آن (آناهیتا) به صورت اختصاصی در زیر زمین آن قرار دارد.
معبد بیشاپور (241 میلادی)، پس از معبد کنگاور از قدیمی ترین و مشهور ترین معابد آب در ایران و مورد اتفاق همه مورخان و باستان شناسان
می باشد. « معبد آناهیتا بیشاپور نایشگاه اردوی سور آناهیتا و جایگاه نوازش و بازی با آب است. این معبد نه تنها از نظر سبک معمعاری حائز
اهمیت است بلکه سیستم تنظیم، تقسیم وکنترل آن نیز شایان توجه است. معبد به صورت مکعبی بدون سقف است که در اطراف، دالانهای مسقف دارد
و به وسیله یک راپله از سطح زمین به نیایشگاه آب میرسیم. آب از رودخانه مجاور وارد بنا شده و به وسیله یک سنگ مقسم به سه مجرا تقسیم و در
دالانهای اطراف بنا گردش کرده و وارد صحن نیایشگاه میشود. گردش آب در این معبد شکلی زیبا آمیخته با حس احترام دارد و نشانگر اهمیت خاص
مذهبی و توجه به نیایش ایزد بانوی آب، اردوی سور آناهیتا دارد. این معبد را با معبد استخر مقایسه کرده اند که از کیفیت معماری ونقشه آن اگاهی
نداریم. در مچموعه آتشکده آذرگشنسب معبد آناهیتای کوچکی وجود دارد که از لحاظ نقشه، کیفیت ساختمانی و سیستم گردش آب ان بسیار به معبد
آناهیتای بیشاپور شباهت دارد و تفاوت این دو بنا در مسقل بودن معبد آناهیتای آتشکده آذرگشنسب می باشد». (علم الهدی،1382،ص85).
گفته شده است: « پرستشگاهی که مجاور کاخ اول است احتمالاً به آناهیتا ایزد آب و باروری که ستایش آن با ستایش آتش همراه بوده است اهدا
گردیده است. این بنا که به شکل پرستشگاه های ایرانی به صورت مربع طرح ریزی شده شامل تالاری است که هر ضلع آن 14 متر است و دارای
چهار در ورودی است ودور ان را چهار دالان فرا گرفته است که در آنها جویهای کوچک بسیار وجود دارد. به وسیله یک پلکان طویل به این
پرستشگاه فرود می آمدند. دیوارهای پرستشگاه به ارتفاع 14 متر با تخته سنگهای بزرگ که توسط بست های آهنی دم چلچله ای و خرده سنگ به
یکدیگر پیوسته اند، ساخته شده است. روش ساختمانی آن رومی است. این دیوارها همانند دیوارهای ساختمان های شهر (شهب فیلیپوپلیس) در سوریا
هستند که توسط فیلیپ عرب بنیاد نهاده شده است. فیلیپ پس از نخستین موفقیتهای شاپور اول در سال 244، صلح وبازگشت اسیران رومی را باز
خرید. تیرهای چوبی سقف پرستشگاه به وسیله قسمت قدامی گاومیش ها نگاه داشته شده بودند و تقلیدی از سرستونهای کاخهای شوش و تخت جمشید
در آنها باز شناخته می شود » (گیرشمن،ص165). در شهر بیشاپور که بنای ان به شاپور اول نسبت می دهند و با توجه به حفاریهای اواخر دهه 1930 که توسط ژرژسال و رومن گریشمن انجام یافته است که: «یک بنای مهم دیگر بخش سلطنتی که بیش از همه توجه سیاحان اولیه را جلب
کرده و به جای قلوه سنگ وملات با استفاده از مصالح سنگی دارای تزیینات نفیس ساخته شده و احتمالاً همین امر دلیل دیگری است بر اینکه این
بخش به دست اسرای رومی ساخته شده است، این بنا نیز مانند اتاق کوچک گنبد دار پشت ساختمان سه ایوانی، نیمه زیر زمینی بوده است. یک
پلکان سر پوشیده مرکب از بیست پله با شیب زیاد به یک دالان باریک که اتاق منفرد چهار گوش را احاطه کرده بود منتهی می شد. دالانها که ارتفاع
آنها نصف ارتفاع اتاق وسطی بود دارای تاق ضربی بود، گر چه سقف خود حرم احتمالاً با استفاده از تیر پوشانده شده بود. بعضی از ستونهای
نگهدارنده تیرها به شکل چهار کله گاو(باز تابی از تخت جمشید) هنوز بر فراز دیواره شمال غربی که بیش از پانزده متر ارتفاع دارد دیده می شود.
کف که با استفاده از سنگ فرش شده مرکب از دو سطح است و سنگ فرش بلنتر گرد دیوارها امتداد دارد. آبروهایی در این سنگ فرش در آورده
شده و علی اکبر سر افراز اخیراً ثابت کرده است این آبروها مثل حوضچه سر پوشیده مرکز اتاق مستقیماً به رودخانه متصل بوده است. هدف از
ساختمان چنین بنای راز آمیز، اغلب مورد بحث قرار گرفته است. آن را آتشگاه یا پرستشگاه اناهیتا یا میترا یا یک اتاق نشیمن نیمه زیرزمینی برای
استفاده در تابستان دانسته اند.
هنوز هم که رسم زندگی در این زیر زمین در ماه های بسیار گرم تابستان در برخی نواحی ایران متداول است. به هر
حال این نقشه اتاق مربع و دالان سرپوشیده، تاریخچه ای طولانی دارد و اغلب در بناهای دوره پارتی و بناهای قدیمی تر از آن دیده می شود و
استفاده از آنها در حرم مقدس الحضر حاکی از آن است که در آنجا به عنوان پرستشگاه مورد استفاده قرار میگرفت.
این بنا همان طور که بناهای پیش از آن معلوم میشود یک پرستشگاه بوده و کشف مهم اخیر سرفراز در مورد شبکه گردش آب در آن موجب تقویت
این نظر می گردد که پرستشگاه ناهید(آناهیتا) الهه آبها و باروری بوده است».(هرمان،1373،ص115).
از سوی دیگر با توجه به حفریات باستان شناسی و مدارک به دست آمده، گفته شده است که: «معبد عظیم بیشاپور گویاترین نماد آیین زمان شاپور
است که با نوشته های او در کتیبه کعبه زردشت تطبیق می کند، سطر 8 کتیبه کرتیر در بدنه کعبه زردشت در نقش رستم درباره ی بنای پرستشگاهی
است که به فرمان شاپور یکم به نام بانو ناهید بر پا شده است» (سرفراز،1366،ص70)
معماری معبد آناهیتا بیشا پور:
پیرنیا معبد را در دوره پارتی ذکر کرده است (پیرنیا،1382،ص 117) سرفراز، معتقد است که: «وضعیت معماری و وضعیت درگاه ها به ویژه
ارتفاع وتاج وتزییناتش به گونه ای است که یادآور اسلوب هخامنشی است » (سرفراز،1366،ص63) « معماران طراحان وسازندگان این معبد در
بیشاپور باکمال دقت ومهارتهای فنی و با تمام ایمان واعتقاد در نقشه بنا و همچنین ساخت مجاری و گردش آب اقدام نموده اند، قابل ذکر است که انها
روشی برای گردش آب در نظر گرفته اند که اساس آن بر اصول سه گانه ای نهاده شده است. بدین ترتیب که اب از سه مجرای سنگ آب پخش کن
وارد رواق معبد میگردد، واز سه دروازه یا کانال واردصحن مرکزی آبگیر می شود و دیده می شود که برای مجرای خروجی آب نیز چنین اصول
سه گانه ای را مراعات نموده اند.
یقیناً رعایت سه اصل مهم در زندگی روزمره جنبه اعتقادی داشته وارتباط مستقیم با نیایش فرشته آب دارد»
(مجتبایی،1352،ص،14). در مورد عمارت آناهیتای بیشاپوراختلاف نظر بسیار است. عده ای معتقد هستند که معماری آن بیانگر معماری آتشکده
است و برخی همچون فرای در یک سخنرانی در موزه ملی بیان داشت که معبد آناهیتا، یک حمام بوده است. سرفراز که بیشترین سهم را در روشن
شدن نکات تازه ای از این معبد داشته است، ضمن نقد نگاه گیرشمن نقطه نظر خود را اینگونه بیان نموده است: « آقای گیرشمن این بنای منحصر به
فرد وعظیم را مانند آقای هوف آتشگاه معرفی نموده است. در این مورد اگر جه در بدو امر بعضی از جهات با نقشه آتشکده های دوره ساسانی تطبیق
میکند، ولی نکات قابل تمایزی نیز در آن به چشم می خورد. مثلاً چنانچه معتقد به پرستش آتش در این مکان باشیم باید چنین تصور کنیم که آتش در
صحن مرکزی بنا نه تنها درون آب بلکه روی مجمری مشتعل بوده که اطراف آن آب جریان داشته است. و چنین موضوعی شمن عملیات باستان
شناسی نشده وآنگهی این شیوه نیایش که آب وآتش در یک مکان تمرکز یافته باشند تاکنون سابقه نداشته است » (سرفراز، 1366،ص،68)
معبد آناهیتا در کنگاور:
کنگاور یکی از شهرهای استان کرمانشاه است که در کنار راه ارتباطی قدیم و درمیانه شهرهای تویسرکان، نهاوند، قروه، خدابنده لو، و صحنه واقع
شده و تا همدان حدود یک صد کیلومتر و تا باختران نیز همین حدود فاصله دارد. این شهر بر سر راه جاده قدیمی ابریشم قرار داشته و اصولاً
منزلگاه معتبری بوده است. معبد آناهیتا از بزرگترین پرستشگاه های ناهید بوده و در بین راه همدان و کرمانشاه واقع شده است. ساکنین این منطقه از
خیلی دوراز مصالح ساختمان معبد یعنی از سنگ ستونها وملات قطور گچ برای خود خانه ساخته اند (تاجبخش، 1350،ص205). این موضوع که
بنای باستانی کنگاوربا وجود اینکه در نوشته های جهان گردان غیر اروپایی با نام های کاخ خسرو، قصر شیرین و.... توصیف می شد از چه زمانی
به (معبد آناهیتا) معروف شد، مسئله ای است که جای تأمل دارد.
معماری معبد آناهیتا- کنگاور:
نیایشگاه آناهیتا در کنگاور را با توجه به تطابق با بناهای مشابه از نظر معماری «متعلق به دوران پارتی (253-224 پیش از میلاد) می دانند و
معتقدند که در دوران ساسانی مرمت شده است». (پیرنیا، 1382، ص105). اما آنچه به اعتبار کاوش های باستان شناسی به دست آمده، مجموعه
آناهیتا در کنگاور را اینگونه معرفی کرده است: « طرح کالبدی حقیقی معماری، صفه ومحوطه چهار گوشی است به ابعاد 208×210 متر که در
جبهه جنوبیآن دیواری قرار دارد به قطر 5/18متر، آراسته به 24 ستون با نسبتی مساوی در دو طرف پلکانی هر یک به طول 30 متر که یک
مهتابی به درازای 94 متر را در میان گرفته اند. مجموعه پلکانها ومهتابی به عرض 15/4 متر از دیوار قطور 5/18 متری پیش آمدگی دارند».
(کامبخش فرد، 1378،ص176). سبک ونحوه ساخت وساز بنا در دوره اشکانیان بر اساس تقارن نقشه و اجزا و عناصر نهاده شده است.
بناهای این دوره در بیشترین میادین تاریخی دارای تقارن است، در این خصوص نوشته شده است که: «به نظر مرسد در ساختمان هایی که برای
نیایش ساخته شده اند، مانند مهرآبه ها (نیایشگاه آیین مهری) و کاخ های پذیرایی که می بایست در آنها دید انسان به یک نقطه معطوف ومتوجه شود
از جفت یا قرینگی بهره برده اند، ولی بر عکس در ساختمان هایی با کارکرد مسکونی مانند خانه و کاخ ها که باید تنوع ایجاد کرد، از پد جفت بهره
یا قرینگی بهره برده اند و این کار را سازندگان ایرانی به بهترین نحو انجام داده اند» (پیرنیا،1382 ،ص95).
برای این بنا کاربری های مختلفی ذکر گردیده است. سرفراز معتقد است بنای کنگاور بنایی برای گردش و تفریح در زمان شکار بوده است.
پیر نیا از اینگونه بناها به نام دسکره یاد می کند و مینویسد: «بیرون شهر های آباد وبزرگ پیش از اسلام و آغاز اسلام دسکره های وجود داشته
که پادشاهان و فرمانروایان وامیران میهمانان نامدار وگرامی خود را در آنجا پذیرایی میکردند و گاهی هم برای خوشگذرانی و گذران اوقات فراغت
و شکار خود می ساختند.
مثلاً دسکره های گنبد جبلیه کرمان (گنبد گبران) و هارونیه طوس (که میگویند مزار امام محمد غزالی است) و هم چنین
خواجه ربیع مشهد وزنگیان یزد،بعدها تبدیل به آرامگاه و مصلی شده ویا به علت خشک شدن باغ وپردیس که معمولاً در پیرامون آنها بوده مترک
شده و رو به ویرانی رفته است(افسر، 1370،ص129).
پروفسور هرتسفلد معبد کنگاور را از زمان اشکانیان دانسته وآن را بزرگترین معابد دنیای قدیم محسوب داشته ومی گوید: «آبادی کنونی کنگاور
فقط قسمت وسطای معبد را گرفته است. خرابه با شکوه این معبد عبارت است از پشته ای که 640 پا طول و544 پا عرض آن می باشد و در
اطراف آن ایوانی به پهنای 44 پا با ستونهای بلند ساخته شده بود و هنوز چند ستون در گوشه شمال غربی معبد بر پاست.
در این بناها صنعت معماری ایران ویونان دیده می شوند ».
باستان شناسانی که مستقیماً در کاوش های مربوط به معبد ناهید کنگاور فعال بوده و معماری آن را با توجه به لایه های زمین شناسی و مقایسه ای با
دیگر بناها مطالعه نمده اند معتقدند که : با توجه به عناصر اصلی موجود در معماری معبد، بخشی از آن به دوره هخامنشی مربوط می باشد:
الف) پلکان دو طرفه؛ گفته شده است که؛ مهمترین عنصر در معبد آناهیتا، پلکان دو طرفه آن است. این پلکان به درازای 154 متر به صورت
پهلویی و دو طرفه به دیوار جنوبی تکیه داده است. دیوار جنوبی به طول 210 متر بصورت شرقی-غربی ساخته شده است.
آغاز هر سنگ پله در جهت صعود به صفحه، از گوشه های جنوب شرقی و ججنوب غربی به فاصله 28 متر است.
ب) حجاری ستونها و اجزای آنها : «ستون سازی اگر چه از طرح دوریک تأ ثیر پذیرفته ولی از یک معماری وحجاری شناخته شده ایرانی در
منطقه آذربایجان-کردستان و همدان مایه گرفته است.
ج) عاری از تندیس: «معبدی است که در آن از تندیس و بت نشان واثری نیست و تنها مظاهر ذهنی و باطنی از آناهیتا – میترا و اهورا مزدا
در ان راه یافته است» (کامبخش فرد، 1368،ص137).
گیرشمن هنر ومعماری دوره پارتها را ( که معبد آناهیتا را نیز شامل میگردد) به سه دسته تقسیم نموده است :
الف – هنر صد درصد ایرانی
ب – هنر یونانی – ایرانی
ج – هنر یونانی (هلنی) گیرشمن،1349، ص272).
او « معبد ناهید را منتسب به دسته دوم میداند که : پرستشگاهی با طرح غربی و در حدود 200سال قبل از میلاد بنا شده و در ساختمان اصلی آن
استعمال قطعات سنگی سطحی تخت جمشید تقلید شده اما دارای سر ستون هایی به سبک دوریک ( Dorique ) با تخته سنگهای کرنتی است»
(گیرشمن، 1350، ص24و25).
با توجه به مطالب پیش گفته، تحقیقات تاریخی وکاوش های باستان شناسی چهار دوره برای کاربری معبد ذکر شده است ک «با شواهد عینی از پلکان
دوطرفه در جنوب محوطه ای که طرح چهار گوش آن یاداور بنیاد صفه ها و نیایشگاه های فضای باز هخامنشی می باشد، به همین جهت کاربری
معماری در زمان هخامنشی نیایشگاه فضای باز، در دوره ساسانی (آناهیتا و آتشگاه ) بوده است».
اگر چه بنای معبد آناهیتا را بر اساس نوع معماری و وجود چشمه هایی در بالای آن مربوط به دوره تسلط یونانی ها ( سلوکیه ) در ایران میدانند،
ولی کاوش های باستان شناسی و بررسی سبک ستونها نشان میدهد که نوع حجاری ها وتناسبات با نوع معماری یونانیان تطبیق نمی کند
«قطر پایه ستون را 180 سانتی متر و قطر ستون را 130 سانتی متر و همچنین ارتفاع یک واحد ستون ( ساقه + پایه + سرستون ) برابر
با 55/3 متر است. این ابعاد وهمچنین تزیینات و تناسبات سر ستون و پای ستون هیچ گونه معماری یونانی نیست».
معبد آناهیتا در تخت سلیمان:
محوطه باستانی تخت سلیمان در دره عمیقی بین شهر بیجار و میاندوآب د رجنوب آذربایجان غربی قرار دارد. از آن « به عنوان یکی از پایتختهای
دوران اشکانیان نام برده اند. ( سرفراز، 1347،ص،10) تاریخ آن را به قبل از دوره ساسانی نسبت داده اند. کاوش های باستان شناسی نشان
داده است که « در اواسط هزاره اول قبل از میلاد بر روی تپه ای در شمال غربی دریاچه شهرکی وجود داشته که خانه های ساده و منظم آن به شکل
مسطتیل از لاشه سنگ با ملاطی از گل ساخته شده است» ( هوف، 1368،ص2 ). تخت سلیمان آتشکده آذرگشسب در اواخر دوره ساسانی بویژه در
زمان خسرو اول (531-579 ) میلادی و خسرو دوم ( 628-590 ) میلادی از با اهمیت ترین آتشکده های ایران بوده است.
(کامبخش، 1380،ص169). گفته شده است که به خاطر جلال این آتشکده، آن را آتشکده شهبازی نیز نام نهاده اند. (نفیسی،1331،ص 107).
فوندراوستن و ناومان باستان شناسان آلمانی در حفاریهای خود از تخت سلیمان از دو اتاق در محور عرضی آتشکده که دارای ارزش یکسان بوده نام
برده و مینویسد: « این دو اطاق با سقف گنبدی یکی به عنوان مرکز پرستش آتش و دیگری احتمالاً مرکز پرستش آب با یک ارزش مساوی در کنار
هم قرار دارند» (فوندراوستون،1373،ص 92 ). چنین به نظر میرسد که در میان متون موجود، رأ ی این دو باستان شناس اولین اشاره به وجود
معبد آب در این بنا می باشد که با احتیاط و احتمال بیان شده است.
در جای دیگری نیز پس از بررسی دقیق تر مجموعه با اشاره به نظر گیر شمن در بیشاپور آمده است که :« کلیه این تاسیسات در مجموع تداعی
کننده یک حوض مسقف برای تطهیر است، همانند آنچه در حیاط مساجد قرار دارد. شاید بتوان ادعا کرد که اینجا مکان مقدسی در ارتباط با پرستش
آب بوده است، جایی که آناهیتا اهه آب مورد پرستش قرار میگرفته است ». (فوندراوستون،1373،ص 85 ).
معماری معبد آناهیتا در تخت سلیمان:
در قسمت شمال شرقی آتشکده یک حیاط مرکزی است که گفته میشود این محوطه معبد آناهیتا بوده است. مرکز این محوطه حیاط مربعی است با
چهار ستون گوشه ای وچهار ستون مسطتیل شکل متوسط در هر طرف، ستون ها حامل طاق های آجری است بطوریکه در چهار طرف حیاط قرار
دارد، باز میشود.
در وسط دیوار هر دالان یعنی در محور حیاط دروازه ای به سوی تعدادی اطاق های بلند و باریک که در عقب کریدور قرار دارند، باز میشود
و این اطاق ها دراطراف کریدورها شبیه پره های یک آسیاب بادی است و اطاق های شمالی – جنوبی درهای دیگری ندارند ولی اطاق های
شرقی و غربی با هم مربوط بوده و به حیاط واطاق ها از تخته سنگهای بزرگی که خوب تراشیده شده اند تشکیل شده و طاق های آنها نیز از آجر و
به شکل ضربی ساخته شده اند.در اواخر دوره ساسانی یا اوایل اسلامی، حیاط مرکزی به وسیله یک دیوار سنگی که از شرق به غرب امتداد دارد
به صورت دو اطاق مستطیل شکل درآمده و این دیوار سنگی احتمالاً در حکم بست طاق های ضربی بوده و بدین طریق حیاط رو باز به صورت دو
اطاق پوشیده درآمده است. (سرفراز، 1347، ص، 92 ).
منابع وماخذ:
1- قرآن کریم
2- افسر، کرامت اللّه، پیرنیا، محمد کریم، راه ورباط، تهران:انتشارات آرمین 1370
3- پور دادود، ابراهیم، یشت ها، کتابخانه طهوری تهران، 1347
4- پیرنیا، محمد کریم سبک شناسی معماری ایرانی، نشر پژوهنده، نشر معمار، 1382.
5- تاجبخش، احمد تاریخ مختصر تمدن فرهنگ ایرات قبل از اسلام، دانشگاه ملی ایران، 1350.
6- سرفراز، علی اکبر، بیشاپور، در شهرهای ایران، تأ لیف: کیانی، محمد یوسف، جهاد دانشگاهی، 1366.
7- سرفراز، علی اکبر، تخت سلیمان، انتشارات موسسه تاریخ وفرهنگ ایران، شماره9، 1347.
8- علم الهدی، هدی. آب در معماری ایرانی،در مجله هنر، کتاب ماه شماره 57و58 ، خرداد وتیر 1382.
9- فوندراوستون، هانس هنینگ و ناومان، رودلف، تخت سلیمان، ترجمه ی: نجد سمیعی، فرامرز، میراث فرهنگی، 1373.
10- کامبخش فرد، سیف اللّه، کنگاور، در شهرهای ایران، تالیف: کیانی، محمد یوسف، جهاد دانشگاهی، 1368.
11- کامبخش فرد، سیف اللّه آثار تاریخی اریان، میراث فرهنگی، 1380.
12- گیرشمن، رمان . ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه: معین، محمد، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1349.
13- گیرشمن، رمان. هنر ایران در زمان پارتی و ساسانی، ترجمه ی: فرهن وشی، بهرام، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1350.
14- مجتبایی، فتح اللّه، شهر زیبای افلاطون و شاهی آرمانی در ایران باستان، انجمن فرهنگ ایران باستان، 1352.
15- معین، محمد. فرهنگ فارسی، تهران، امیر کبیر، 1360.
16- نفیسی، سعید. تاریخ تمدن ساسانی، جلد1، دانشگاه تهران، 1331.
17- هرمان، جورجینا تجدید حیات هنر وتمدن در ایران باستان، ترجمه: وحدتی، مهرداد. مرکز شر دانشگاهی، تهران، 1373.
18- هوف، ویتریش تخت سلیمان، ترجمه: نجد سمیعی فرامرز، شهرهای ایران، کیانی، محمد یوسف، جهاد دانشگاهی، 1368.